اطلاع رسانی و ارتباطات /حمیدرضا نجفی
در سه ماهه اول سال ۲۰۱۵ سهم فیس بوک از بازار جهانی social login (ورود با اکانت شبکهی اجتماعی) ۶۳ درصد بوده است. این سهم برای گوگل پلاس ۲۱ درصد، توییتر ۶ درصد ، یاهو ۵ درصد و لینکدین ۲ درصد است. تجزیه و تحلیلها نشان میدهد که در این بازه زمانی، فیس بوک اولین شبکه اجتماعی مورد استفاده (با ۷۲ درصد سهم در مقابل ۶۵ درصد سهم در سه ماهه آخر سال ۲۰۱۴) برای اتصال به دیگر وب سایتها بوده است.آمار گوگل پلاس در این مورد ۲۰ درصد، توییتر ۳ درصد، لینکدین ۲ درصد و یاهو کمتر از یک درصد است.
در رابطه با تلفنهای همراه، ورود با اکانت شبکه اجتماعی برای فیس بوک ۷۶ درصد، گوگل ۱۶ درصد، توییتر ۷ درصد و یاهو کمتر از یک درصد است.
مؤسسه Emarketer تخمین میزند که امسال شبکههای اجتماعی بیش از ۲ میایارد نفر کاربر خواهد داشت که ۸۰ درصد آنها از طریق موبایل متصل می شوند، ۶۲,۴ درصد از فیس بوک استفاده میکنند و ۷۰,۱ درصد از این تعداد، از طریق موبایل متصل می شوند.
ورود با اکانت شبکههای اجتماعی بیشتر توسط میانگین سنی ۱۸ تا ۲۴ سال (۳۰ درصد) و ۲۴ تا ۳۴ سالهها (۲۸ درصد) صورت می گیرد، در حالی که ورود جمعیت ۳۵ ساله به بالا، کلاً ۲۱ درصد از جمعیت کل است. با این حال، جمعیت پیرتر روز به روز بیشتر به این کار روی می آورند.
در سه ماهه نخست سال ۲۰۱۵، جمعیت زنان با ۵۷ درصد نسبت به مردان با ۴۳ درصد در Social login پیشی گرفتهاند. علاقه زنان به این مساله، دو سال است که نسبت به مردان بیشتر شده است.
منبع: وب سایت emarketer.com
فیگارو، سرویس اقتصادی، ژول درمنن، ۱۲ فروردین ۲۰۱۵
نتایج مطالعاتی در بلژیک تأیید میکند که فیس بوک قوانین اتحادیه اروپا را در خصوص «کوکی ها» زیر پا می گذارد. مطلبی که توسط سخنگوی این شبکه ی اجتماعی تکذیب می شود.
در اینترنت، وقتی از سایتی به سایت دیگر می روید، مرتب با ماژل های فیس بوک مواجه میشوید که میتواند یک دکمه «لایک» یا «به اشتراک گذاری» باشد یا یک ارجاع به صفحه ی اصلی وب سایت در حال مشاهده. این ماژل ها پلاگین های اجتماعی نیز نامیده میشوند که برای ردیابی کاربران اینترنتی، با نگهداشتن ردی از هر مواجهه با یک ماژول فیس بوک، به کار می روند. اما بر اساس یک تحقیق انجام گرفته توسط دو دانشگاه در بلژیک و به سفارش کمیسیون بلژیکی حریم خصوصی، فیس بوک بیش از یک دلیل برای تعقیب کاربران دارد. شبکه اجتماعی از نظر کمیسیون اروپایی یک ردیابی غیرقانونی را انجام می دهد. این تحقیق نشان میدهد که حتی کاربرانی که روی فیس بوک ثبت نام نکرده اند هم ردیابی می شوند. همه ی این اقدامها از طریق کوکی ها انجام می شود: پوشه هایی که بعد از مشاهده ی یک صفحه، توسط موتور جستوجوی وب نگهداری می شوند. آنها کارکردهای متفاوتی دارند: برای مثال، همه ی سایتها از شناسه های قرارداده شده روی کوکی ها برای نگهداشتن کاربر در آن بخش استفاده می کنند. اما پلاگین های اجتماعی فیس بوک، فعالیتهای کاربران را با اهداف تبلیغاتی زیر نظر دارند.
وقتی یک کاربر یک صفحه از فیس بوک را مشاهده می کند، حتی وقتی که او روی شبکه اجتماعی ثبت نام نکرده باشد، کوکیای دریافت می کند که (اگر آن را حذف نکند)، تا ۲ سال شناسایی اش میکند. به محضی که کاربر به یک صفحه ی حاوی پلاگین اجتماعی فیس بوک وارد می شود، شبکه ی اجتماعی او را از طریق کوکی اولیه شناسایی می کند. اگر کاربر بعداً در فیس بوک ثبت نام کند، بعضی تبلیغات میتوانند او را در رابطه با صفحاتی که قبلاً دیده، هدف بگیرند، احتمالی که فیس بوک آن را رد می کند.
این یک سیاست مد نظر فیس بوک، در صفحهی مربوط به کوکی های شبکه اجتماعی است که به تازگی به روز شده است. شبکه اجتماعی توضیح میدهد که: «ما از کوکی ها استفاده میکنیم، حتی اگر شما حساب کاربری نداشته باشید یا حتی اگر شما به شبکه متصل نباشید. برای مثال، وقتی شما وصل نیستید، از کوکی ها برای (…) تولید آمار اشخاصی که با خدمات ما در تعاملند و یا وب سایتهای دربردارنده ی آگهی های ما و شرکایمان استفاده میکنیم». بعد از تماس فیگارو با فیس بوک، سخنگوی آن تأیید میکند که این آمار به صورت شخص به شخص جمع آوری نمی شوند، بلکه کلی هستند ….
منبع: وب سایت فیگارو
اطلاع رسانی و ارتباطات /حمیدرضا نجفی
اخیراً گزارشی جالب و تکان دهنده از الیزه لُگِوِل، روزنامهنگار و گزارشگر فرانسوی، در تلویزیون ملی فرانسه انتشار پیدا کرده که موید اهمیت ارتباطات (به طور عام) و بکارگیری ترفندهای آن در بازاریابی (به طور خاص) است، توجه شما را به خلاصه ای از این گزارش جلب می کنم:
ترفندهای بازاریابی داعش در فیلمهای ویدیویی منتشر شده در اینترنت
الیزه لُگِوِل
برای اولین بار بود که این فیلمها را می دیدم. غافلگیری واقعی، پی بردن به این نکته بود که گروه داعش از تکنیک های بازاریابی برای اقناع گروههای مختلف اجتماعی استفاده می کند.
در ویدیوهایی که اعضای القاعده در سال ۲۰۰۰ منتشر میکردند، بیانیه ها یا سخنرانیها نامفهوم بودند، به زبان پشتو تولید می شدند و ترجمه ای ناقص داشتند و امکان بازشناسی آنها برای کسانی که در اروپا زندگی می کردند، تقریباً ناممکن بود. طالبان فیلمها را در نوارهای وی اچ اس ضبط می کردند و به شکلی غیرمستقیم برای شبکه الجزیره می فرستادند.
برعکس، ویدیوهای داعش بسیار خوب تولید شده اند، با تصاویری حاوی کدهای سینمایی و بازیهای رایانه ای. اینها کدهای فرهنگ جهانی هستند و برای جوانان همه نقاط جهان یکسان [و قابل شناسایی و در نتیجه قابل تأثیر]. نکته ی جالب این است که رسانهها نیز کانون توجهات خود را روی خشونت این ویدیوها می گذارند. لذا، هم تلاش قابل توجهی برای تولید این ویدیوها وجود دارد، و هم میل زیادی برای انتشار آن ها. برای این منظور، کافی است داعش به اینترنت دسترسی داشته باشد تا تصاویر به سرعت و به طور خودکار از طریق شبکههای اجتماعی منتقل [و همه گیر و جهانی] شوند.
انتشار این ویدیوها، دو هدف را دنبال می کند: اول ایجاد وحشت و بعد،جذب نیرو. هیچ جزییاتی در این فیلمها اتفاقی نیست. انتخاب زبان، ملیت جلادان، لهجه آنها و سایر موارد. حتی فیلمی به زبان روسی ترجمه و منتشر شده که نشان میدهد یک جوان قزاق جاسوس های روس را میکشد. این فیلم به طور خاص برای اقناع جوانان قزاق تولید شده است. به همین صورت، در ویدیوهای اخیر که برای تهدید فرانسه فرستاده شده، میبینیم که یک فرانسوی و یک بلژیکی از لفاظیها و ادبیاتی در گفتار خود استفاده میکنند که برای هدف گیری مردم و مخاطبان فرانسوی سازگار است و برای تشویق جوانان به پیوستن به صفوف خود یا بمب گذاری در فرانسه یا بلژیک، به آنها می گویند: «به شما تنها حداقل حقوق یا کمکهای اجتماعی تعلق می گیرد. شما تحقیر شده اید. بیایید به ما بپیوندید». [قابل توجه اینکه مشکل بیکاری و کمی حقوق، درد مشترک جوانان خانوادههای مهاجر در فرانسه است و اکثر آنها تفاوتهای نژادی و زبانی را دلیل اصلی این مساله می دانند.م].
مثالِ «جان کانتلی»، روزنامهنگار بریتانیایی و گروگان داعش از سال ۲۰۱۲ نیز مورد بحثهای زیادی قرار گرفته. او را میبینیم که در مجموعهی ویدیوهایی با عنوان «با دقت گوش کنید»، از سیاستهای خارجی غرب انتقاد می کند. او در ابتدا لباس نارنجی زندانی ها را بر تن دارد و بعد به تدریج، لباس عادی شهروندی: مثل یک گزارشگر در صحنه که در حرکات و گفتار خود آزاد است. این دوگانگی مخصوصاً اعمال شده: او یک گروگان است، اما آزاد، و بخصوص آزاد در بیان و اظهار عقیده. داعش کدها را از «گفته های یک گروگان» به «اظهار نظر آزادانه ی یک روزنامه نگار» تغییر داده است. این یک سوءاستفاده ی فاحش، اما بسیار بسیار مؤثر برای ایجاد تردید در ذهن است. یک ترفند فوقالعاده هوشمندانه.
در پس این ترفندهای ارتباطی و به ویژه ساخت این فیلمهای «دیدنی»، یک کارشناس ارتباطات وجود دارد. اوست که ویس را مامور فیلم گرفتن از جهادیون کرده است. انتخاب این رسانه ی برخط به هیچ وجه اتفاقی نیست. هدف واضح است: تحت تأثیر قرار دادن مخاطبان جوان برخط.
جوامع ما مدرنیته ی جهادگرایی جدید را دست کم گرفته اند. مخاطبان عام ما دوست دارند جهادیون مثل «ریشوهای عقبمانده ی بی رحم و بی قانون» در کاریکاتورها کشیده شوند، اما درواقع آنها یک کلاشینکوف در یک دست دارند و یک اسمارت فون در دست دیگر. آنها کاملاً بر کدهای ارتباطی جهان مدرن مسلطند؛ حتی بیشتر، با آنها بزرگ شده اند.
اما در مورد خشونت که برای ما غیرقابل درک و غیرقابل قبول است، داعش از منطق خاصی پیروی می کند. درواقع در بین مبارزان، جوانانی عصبی و تشنه ی خشونت وجود دارند که در توهم برخورداری از یک قدرت مطلق به سر می برند؛ اما همزمان اعضایی هم در این گروه هستند که بسیار ساختارگرا هستند و در یک نبرد عمیقاً ایدئولوژیک به سر می برند؛ و آن، ایدهی فتح نهایی مسلمین و پیروزی خلیفه ی مسلمانان بر کفار است؛ و در این حوزه ی مبتنی بر ایدئولوژی، خشونت سلاحی است که به بعضی از منطق های آنها پاسخ می دهد، از جمله به نگاه آنها به قانون قصاص. آنها می گویند: «شما به مسلمانان ستم می کنید، ما هم با خشونت این کار شما را جبران می کنیم».
من هم به سرعت متوجه شدم که خودم هم [به عنوان روزنامه نگار] در حوزه ی ادبیات و برخی قالبهای دیگر محدود و محصورم. جای خوشحالی دارد که شاهد بهت و حیرت در استفاده داعش از کدهای ارتباطی باشیم. در واقع، ما هم در حوزه ی ادبیاتِ [فرهنگ گفت و گویِ] ناسازگار خود به دام افتاده ایم. جوامع غربی، دچار یک وقفه ی واقعی در حوزه ی ارتباطات و گفت و گوی متقابل شده اند.
اسلام هراسی بخشی از استراتژی ها (ترفندها) ی آنهاست. چیزی که من از رمزگشایی پیامهای آنها فهمیدم، این بود که اسلام هراسی هم جزئی از برنامههای گروه داعش است. چیزی که آنها می خواهند، در واقع، برخورد بین تمدن هاست. یک نبرد بین دو دنیای آشتی ناپذیر، مبتنی بر پیشگویی پیامبر آنها از یک جنگ بزرگ بین «صلیبیون» و «سپاه حق» قبل از پایان دنیا. با این کار [دنبال کردن پیشگویی پیامبر] سعی می کنند مسلمانان را مجبور به اطاعت از خود کنند و آنها را وادارند که حتی به صورت ناخودآگاه، دنباله روی برنامه ی آنها را شوند.
چاره چیست؟
به نظر میرسد که گفت و گو موثرتر از سانسور باشد. در غیر این صورت، باید در شبکههای اجتماعی موج وسیعی از بسته شدن حسابهای کاربری فعال در این زمینه به راه بیفتد، اما این کار به بازی موش و گربه بیشتر شبیه خواهد شد، چون به سرعت حسابهای جدیدی باز می شوند. مسالهی اصلی در گفت و گوهای مقامات دولتی یا تبلیغات رسانه ای این است که جوانانی که قابلیت اقناع شدن توسط جهادگران را دارند، نه اعتقادی به دولت دارند و نه رسانه ها.
به گمان من، راه حل مناسب، در نشر اظهارات اعضای قبلی این گروه است که قبلاً به صفوف داعش پیوسته اند و اکنون حرفی برای گفتن دارند که میتواند شنیدنی باشد.
پنج شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۳
پخش: Francetv info
اطلاع رسانی و ارتباطات /حمیدرضا نجفی
طبق اطلاعات منتشر شده توسط تعدادی از دانشجویان دانشگاه بوردو در فرانسه، فیس بوک با بیش از یک میلیارد بازدیدکننده، دومین سایت از نظر تعداد کاربران است. یوتیوب بعد از گوگل دومین موتور جستوجو در جهان است و اینتستاگرام با ۳۰۰ میلیون کاربر در سراسر جهان به ابزاری فراگیر در ارتباطات تصویری مبدل شده است. مابقی اطلاعات را میتوانید در شکل زیر ملاحظه نمایید.
برای مشاهده بهتر تصویر اینجا کلیک کنید.
منبع: وب سایت geeksandcom
اطلاع رسانی و ارتباطات /حمیدرضا نجفی
تصویری به یادماندنی از ساحل ردوندو در کالیفرنیا که چند روز در امریکا سوژه ی شبکه های اجتماعی بود: این مرد آنقدر مشغول تلفن همراه خود است و در دنیای مجازی غرق شده که نفهمیده یک نهنگ کوهان دار فقط در چند متری او از آب بیرون آمده.
پیشرفت تکنولوژی های رسانه ای و تاثیر آن بر الگوهای ارتباطات میان فردی، تاثیر شگرفی بر سبک زندگی اشخاص گذاشته و حتی «فرهنگ تفریح و سرگرمی» را نیز تحت الشعاع قرار داده. دنیای مجازی روز به روز سهم بیشتری از زندگی اشخاص را به خود اختصاص می دهد و تلفن های همراه برخط (متصل به اینترنت) در این قضیه، نقشی غیرقابل انکار دارند. بزرگ ترین دلیل این اتفاق را شاید بتوان در ویژگی منحصر به فرد دنیای مجازی، یعنی «گستردگی زاویه ی دید کاربر اینترنتی» دانست، به این گونه که «خود» و بقیه ی عناصر (واقعی یا خیالی) را با هم، به صورت «سوم شخص، دانای کل و مسلط بر این مجموعه» می بیند، در حالی که او در دنیای واقعی، یک خودِ درگیر با دیگر عناصر و نادان به مجموعه ی عظیم واقعیات است . با این وجود، ارتباط از راه دور گاهی نقش پارازیت را در ارتباط شخص با عناصر و پدیده هایی که در نزدیکی او در جریانند، ایفا می کند و باعث می شود حتی از ابژه هایی که بی واسطه در نزدیکش قرار دارند، غافل شود.