اطلاع رسانی و ارتباطات /حمیدرضا نـجفی
به بهانه درگذشت الوین تافلر
در روزگار قدیم انسانها در اجتماعات خود به بهانهای دور آتش، میز یا سفره گرد هم میآمدند و چهره در چهره، نگاههایشان را به هم میدوختند و گوش به گفتههای هم میسپردند. پیرترها قصه میگفتند، جوانترها ماجرای شکارها و رشادتهایشان را با آب و تاب تعریف میکردند، کودکان با دقت و کنجکاوی غرق توجه به دیگران میشدند و زنان جوان در گوش هم نـجوا میکردند و میخندیدند. پیام در حرکات سر و دست و در کلمات و آواها، در نحوهی ادای آنها، تأکیدات و در شیوهی بُروز احساسات بیواسطه بود. ویژگیهای صوتی و بصری، مثلچروکهای صورت سالخوردگان، صداهای کلفت و مردانه جوانها، سپیدی دندانهای بانوان و چشمان شفاف و نگاههای براق کودکان، هیچ یک «پیام» نبودند بلکه بخشی از «هویت اجتماعی» اعضا محسوب میشدند و آنچه به ارتباطات آنها رنگ و بو میبخشید، کارکردهای اجتماعی و نقش اعضا در جامعه بود. در چنین اجتماعی هرچند بعضی محترمتر شمرده میشدند، اما از آنـجا که دایرهوار و حلقهوار گرد هم بودند، اعتبار همه به عنوان «عضوی از جامعه» با دیگر اعضا یکسان بود؛ طوری که اگر هرکدام حذف میشدند، در آن حلقه انسانی سوراخ و شکافی پدید میآمد.
اما با افزایش جمعیت و رشد شهرنشینی این نوع ارتباط کمکم از زندگیها رخت بربست و بشریت به عصر رسانههای جمعی پانهاد؛ جایی که هویت مبتنی بر کارکرد اجتماعی جای خود را به کارکردهای اجتماعی مبتنی بر انواع هویت های دیداری، شنیداری یا نوشتاری داد. «ارتباطات جمعی» جای «جامعهی ارتباطی» را گرفت و جامعه در پس ارتباطات قرار گرفت و اولویت خود را از دست داد. این ارتباطات بود که فرم گردهمآییها را تعیین میکرد. جمعیتهای بزرگ دیگر نمیتوانستند حلقههای بزرگ بسازند و ردیف و صف جای دایره را گرفت. هرکس که میخواست در ارتباط شرکت کند، یا باید پشت تریبون بود، یا در ردیفهای که جلوی تریبون و رو به سوی آن قرار میگرفتند، حضور داشت. دیگر همه همدیگر را نمیدیدند. همه یک نفر را میدیدند و یک نفر بقیه را! رسانههای جمعی بر این آرایش و فرم چینش دامن میزدند. تصویر به پشت شیشههای تلویزیونها نقلمکان کرد؛ به جایی با انواع گریمها، نورپردازیها و صحنهپردازیها و به جای یک عنصر هویتبخش، به آرایشی برای مشروعیتبخشیدن به کارکردهای اجتماعی مبدل شد تا جاییکه ستارهها میتوانستند خیلی کارهایی را که دیگران اجازهاش را نداشتند، انـجام دهند. صدا در فرستندههای رادیویی با مجموعهای از تکنیکهای صداگذاری درهمآمیخت و برای جاذبه، موضوعاتی را مطرح ساخت و روشهایی را در ارایه به کار برد که پیشتر در اجتماعات صمیمانه بعید به نظر میرسید. دیگر صدا یا تصویر شنونده مهم نبود. هرچه بود، در آستین راوی بود، خواه مجری باشد، خواه هنرپیشه، رئیسجمهور یا ستاره تبلیغاتی و اعتبار و احترام فقط به گوینده تعلق داشت. فردیت بیمعنا شده بود و شنوندهها یا بییندهها چیزی نبودند جز «جمع متاثر از پیام» و کم شدن یک یا ده یا صد یا هزاران نفر چندان به چشم نمیآمد. در اواخر این عصر، بشریت متوجه فاجعه این نوع ارتباطات و تصمیمات ناشی از «روابط خطی» و هرمهای قدرت ناشی از آن شد! اعتراضات مختلف شکل گرفت، هیپیها و صلحطلبان به میدان آمدند و دورهمآییهای دایرهوار قدیمی بازسازی شد، اما راه به جایی نبردند، چراکه در شهرهای پرجمعیت و جوامع صنعتی نمیتوانست کارکردی داشته باشد.
افزایش بیشتر جمعیت و تبعات آن مثل ظهور کلانشهرها ، افزایش بروکراسی، رشد بیکاری، چالشهای ارتباطی و ... زمینهای شد تا سیل انسانها از لبه دنیا سرازیر شوند و به سمت دیگر آن، یعنی به «دنیای مجازی» بروند و در آنجا نیازهای حرفهای، سرگرمی، آموزشی و غیره را جست و جو کنند. در چنین دنیایی ارتباطات نیز دچار تغییر و تحول شد و از فرم جمعی، به «ارتباطات اجتماعی »گرایش پیدا کرد! ارتباطی که به واسطه «اجتماعی شدن» اعتبار مییابد و اجتماعی که با ارتباط شروع و با قطع ارتباط پایان مییابد. در این روش ارتباط نه گردهم ای حلقوی مصداق پیدا میکند و نه دورهمی خطی یا ردیفی، بلکه هر واحد ارتباطی به تبع امکان وب در دسترس مرتب در حرکت و جابجایی است. در دنیای جدید پیامها تصویری شدهاند، حتی متن! و نه تنها اشخاص، بلکه اعتبار پیامها نیز در گروی ویژگی بصری آنهاست (طولانی نباشد، تیتروار باشد، جملات ساده ....). چروکها، خندهها، جوانی و شادابی دیگر هویت بصری اعضا نیستند، بلکه خود به پیام اصلی مبدل شدهاند و بازگوکنندهی کارکردهای اجتماعی اشخاص و وسیلهای برای کسب اعتبار اجتماعی آنها شدهاند. این بار نیز مثل دوره اول، صاحب اثر و مخاطب به یک اندازه اعتبار مییابند و مشروعیت اولی در گروی تعداد فالوورها یا طرفداران یا لایکها یا به اشتراکگذاریهاست، اما چون هرکس میتواند عنوان و تصویری مجازی برای خود برگزیند، احترام و تکریم هیچ صاحب اثری تضمین نیست و چه بسا لودهای او را به لطایف الحیل به سخره کشد. اعضای اجتماع، بخصوص تولیدکنندگان محتوا یا توزیعکنندگان تصاویر در چنین فضایی «گمان میبرند»! بود و نبودشان رخنه و شکافی بزرگ در اجتماع پدید میآورد، ولی به واقع اینطور نیست؛ حتی برای صاحب کانالها یا گروههای چند ده هزارنفری! بلافاصله دهها کانال یا گروه مشابه بیزحمت و دردسر سربرخواهند داشت و اعضای گروه اجتماعی قبلی با یک اشاره روی Join، عضو اجتماع دیگر میگردند! عضویت در این اجتماع نه مثل دوره اول، «هرکس» است و نه مثل دوره دوم «همهکس (فرستنده) یا هیچکس (مخاطب)». در این دوره «هرکس، همهکس است و هیچکس نیست!»