اطلاع رسانی و ارتباطات /حمیدرضا نجفی
آثار ادبی یا سینمایی مذهبی به دلیل فرم نصیحت گرایانه، نگاه از بالا به پایین و چالش طلبیِ اهداف و روشهای معمول زندگی انسان، این روزها با کمترین استقبال مواجهند؛ دلیلی که باعث شده تولیدکننده ها و کارگردان های این آثار از قالبهای رایج خارج شده و به کارهایی رو آورند که نه مستقیم و نه حتی غیرمستقیم مخاطب را به یاد گرته برداری از موضوعات دینی نسازند و به او این حس را القاء کنند که با اثری واقعگرایانه یا حتی تخیلی روبرو هستند. با این وجود، فیلم نامه نویس ممکن است کمی ذوق به خرج دهد و اشاره ای بسیار کوچک و ناپیدا برای جویندگان حقیقت (نه اعلانی بارز و آشکار برای موعظه شنوندگان) در لابلای صحنهها یا دیالوگ های فیلم بگذارد. فیلم «تقدیر» از همین ساز و کار برخوردار است.
Predestination
فیلم تقدیر از سه شخصیت تشکیل شده که هر سه در واقع یک نفر هستند:
۱- جِین، یک زن، نماد تقدیر، جبر یا همان قضا و قدر است و آبستن حوادثی که در بطن او گذاشته شده. او را در کودکی رها کردهاند و مجبور است در چارچوب هایی که برایش تعریف شده زندگی کند. او تابع و قربانی اتفاقات زندگی اش است و در مسیر زندگی نقش چندانی ندارد. هرچند آینده او را آبستن ساخته، اما در درون خود جنس مخالف را نیز نهفته دارد که در مواردی محدود به او توانایی های خاصی می بخشد.
۲- جان: یک دوجنسه است که توانایی بارور کردن دارد. او که هر دو جنس را به صورتی ذاتی دارد، نماد زندگی و حوادث آن است. گذشتهی او سر در جبر دارد و آیندهاش سر در اختیار و آگاهی به این حقیقت، او را گیج و مبهوت کرده است، طوری که در محدوده ی اختیاراتش نیز خود را مجبور میبیند و بالعکس.
۳- شخصیت سوم، هر دو مرحله ی اختیار و اجبار را از ورای زمان می شناسد و با درد و رنج ناشی از آن آگاه است. او می داند که تقدیر، اختیار را در دل خود می پروراند و هرچه یکی رشد می کند، آن یکی هم کامل و بی نقص بزرگ می شود. او می داند وقتی در واقعه ای از زندگی از آشتی جبر و اختیار کودکی زاده شد، موجودی سر برخواهد آورد که تقدیری جز اختیار نخواهد داشت. او آموخته که میتوان بر تقدیر مسلط شد. نگاه او به آینده است و می خواهد آینده را عوض کند و می تواند، چون میداند چگونه اراده و اختیارش را به خدمت بگیرد. او نه مرغ است و نه تحم مرغ. همانطور که خودش میگوید، خروس است. چهره اش، در مرحلهای از کمال، سوخته و شکل و ظاهری کاملاً متفاوت با وضع پیشین خود پیدا کرده. او آگاه است، پس قادر هم هست و قدرت جابجایی در زمان و تغییر تقدیر را دارد.او قادر آگاه است.
اما این پایان ماجرا نیست.آگاهی از واقعیت و خودسازی تمام ماموریت او نیست و نمیتواند کنار بکشد، او مسوول هم هست (برای همین رمز کیف آنطور که فکر می کرد، عوض نشد و یک ماموریت نهایی دیگر بر عهده اش نهاده شد). که از گذشته و حال رها شود و به آینده رود و تقدیر خودش را در آینده عوض کند، نه برای خودش، بلکه برای سعادت دیگران. آگاهی، قدرت میآورد و قدرت، مسوولیت می طلبد.
این فیلم سه مرحله ی جبر، آگاهی و در نهایت اختیار را به تصویر می کشد و «تغییر در تقدیر» را که از دید برخی مذاهب از راه دعا و در نزد پروتستان ها، با سعی و کوشش فردی امکانپذیر است.
کد فیلم: «من یکی از ماموران زمانی ام. یکی از ۱۱ نفر در گروه». دو عدد ۱ و ۱۱، کد فیلم را در اختیار ما می گذارند. نامه به افسسیان ۱: ۱۱ انجیل
Ephesians 1:11 - In him we were also chosen,[a] having been predestined according to the plan of him who works out everything in conformity with the purpose of his will,
«ما در درون هرکس تقدیری گذاشتیم که همه چیز بر طبق آن پیش رود و در تضاد با تمایلات (خواسته های) او در آینده باشد.»
.