اطلاع رسانی و ارتباطات
اطلاع رسانی و ارتباطات

اطلاع رسانی و ارتباطات

گفت و گو در کانال مردمداران با موضوع: ترفندهای ارتباطی در محیط‌های تجاری

اطلاع رسانی و ارتباطات /حمیدرضا نـجفی

متن زیر ماحصل گفت و گویی است که این‌جانب در کانال تلگرامی «مردمداران» با موضوع «ترفندهای ارتباطی در محیط‌های تجاری» داشتم:

با سلام و عرض ادب به مردم داران عزیز و گرامی و سپاس از جناب آقای دکتر حمیدرضا نـجفی که دعوت ما رو برای این گفت و گو پذیرفتند اجازه می‌خوام تا گفت و گوی این هفته رو آغاز کنیم با معرفی مشخصات فردی، تحصیلی و شغلی آقای دکتر نـجفی. آقای دکتر معرفی می فرمایید؟

حمیدرضا نـجفی، کارشناس علوم ارتباطات اجتماعی از دانشگاه آزاد تهران. کارشناس ارشد علوم اطلاع‌رسانی و ارتباطات با گرایش مدیریت رسانه از دانشگاه دیژون فرانسه. دکترای علوم اطلاع‌رسانی و ارتباطات از دانشگاه دیژون فرانسه.

موضوع پژوهش‌ها و فعالیت‌های حرفه ای اینجانب در خارج از ایران، بر «نقش و کارکردهای ارتباطات بر تجارت و محیط‌های تجاری از منظر نشانه شناسی در ارتباطات» بوده است.

مدیر اسبق روابط عمومی فدراسیون کشتی و فدراسیون ورزش‌های ناشنوایان - کارشناس ارتباطات معاونت آموزش و تحقیقات قوه قضاییه - کارشناس ارتباطات دفتر عمران سازمان ملل در ایران - دبیر تحریریه نشریه حقوق شهروندی - مشاور ارتباطات و رسانه در امور تجاری - عضو شورای ویراستاری فصلنامه رهاورد (در ایالات متحده) - پژوهشگر و مدیر روابط عمومی پژوهشگاه قوه قضاییه

ارتباطات، تجارت، ورزش، عمران، دانشگاه، قوه قضاییه، حقوق شهروندی، ایران، فرانسه، آمریکا، و .... فکر می‌کنید این ترکیب زمینه های متنوع از آقای دکتر حمیدرضا نـجفی چه شخصیتی ساخته ؟ و چه آرمان‌هایی را دنبال می‌کند؟

این تنوع به دلیل قدرت و انعطاف رشته‌ی ارتباطات بوده و به گمانم برای شخصی که با این رشته زندگی می کند، عجیب نیست؛ زیرا بهتر از هرکس تغییر و تحول را می‌فهمد، به آن علاقمند می‌شود و به قواعد آن تن درمی‌دهد. بنده هیچ‌وقت نتوانستم کسی را که در حوزه ارتباطات ۱۰، ۲۰ یا ۳۰ سال فقط یک کار انـجام داده، بفهمم... از نظر شخصیت: این خط سیر در دنیای ارتباطات برای بنده یک حرکت از آرمانگرایی به سمت درک واقعیات موجود و پرهیز از خیال‌پردازی بوده است. با این وجود احساس می‌کنم هنوز نتوانسته‌ام به آن درجه از واقع‌گرایی لازم در جامعه خودی (ایران) برسم؛ به جایی که باید دست و پا زدن را رها کرد و خود را بر جریان رود شناور ساخت و مثل بسیاری از رهروان به مقصد رسیده این طریقت، آن کلمات جادویی را به زبان آورد: «ولش کن» و «بی‌خیالش».

موضوع گفت و گوی ما «ترفندهای ارتباطی در محیط‌های تجاری» است.ابتدا بفرمایید در تعریف شما از ارتباطات، آیا ارتباطات در محیط‌های تجاری با سایر محیط‌ها تفاوت دارد؟و اصولا وجوه تمایز ارتباطات در محیط‌های تجاری با سایر محیط‌ها چیست؟

این سوال پاسخ روشنی دارد. وظیفه متصدی ارتباطات همیشه ایجاد، حفظ و تقویت رابطه بین دو طرف عرضه کننده و دریافت‌کننده کالا یا خدمات (مادی و معنوی) است. این دو طرف ویژگی‌هایی دارند که معرف ارزش‌های آنهاست . هرچه ارزش‌های این دو بر هم بیشتر منطبق شوند، ارتباط بین آن‌ها بهتر صورت می‌گیرد و کمک به این تطابق، وظیفه کارگزار ارتباطات است . برای این منظور خود او نیز باید ویژگی‌ها و ارزش‌هایی داشته باشد که با ویژگی‌ها و ارزش‌های آن دو طرف «متناسب» باشد. پس طبیعی است که ارتباطات در محیط‌های تجاری با محیط‌های غیرتجاری متفاوت باشد ـــ در محیط‌های تجاری ارتباط حول محور بُرد، سود و بهره صورت می‌گیرد و سایر مفاهیم اقماری، برای تقویت این رابطه به کار می‌روند ولی در محیط‌های غیرتجاری، همکاری، همبستگی، صمیمیت، مهروزی، فداکاری و بسیاری مفاهیم ارزشی دیگر نیز می‌تواند اساس ارتباط باشند. لذا اگر دیدید کسی در محیط تجاری به جای تاکید بر سود و ضرر در حال مانور دادن روی مفاهیم دیگری است ، قطع بدانید ریگی به کفشش است.

این روزها با مطرح‌شدن مباحث مربوط به خصوصی‌سازی و گسترش تلاش‌هایی برای جذب مشتری در برخی سازمان‌ها، در کنار فعالیت‌های روابط عمومی، گرایشی به نام بازاریابی مطرح است. به نظر شما مرزهای روابط عمومی و بازاریابی چیست؟ آیا لزومی دارد در سازمانی که روابط عمومی دارد بازازیابی هم به طور جداگانه فعالیت داشته باشد، یا در جایی که بازاریابی هست روابط عمومی هم جداگانه فعالیت داشته باشد؟ اصولا وجه تمایز و تفاوت های روابط عمومی و بازاریابی چیست؟ تفاوت هایی که در روابط عمومی و بازاریابی وجود دارد را ناشی از متفاوت بودن خاستگاه این دو می دانید یا تحلیل دیگری از منشاء این تفاوت دارید؟

این بحث بسیار حساسی است. همان طور که در پاسخ قبلی عنوان داشتم، تعیین حدود و مرزهای خدمات ارتباطی، کاملا به نوع رابطه دو طرف عرضه کننده (کالا و خدمات) و دریافت کننده (کالا و خدمات) بستگی دارد و برای هر سازمان، نهاد، بنگاه یا موسسه ای متفاوت است. روابط عمومی و بازاریابی هر دو از علوم میان رشته‌ای هستند. ماهیت اولی در «اصالت روابط انسانی» و ماهیت دومی در «اصالت فایده» ریشه دارد. اولی از رشته ارتباطات و دومی از مدیریت ناشی می‌شود. اگر فروشگاهی قصد فروش اجناسش را داشته باشد، مسوول ارتباطات آن «مدیر بازاریابی» یا «مدیر امور مشتریان» نام می‌گیرد، اما اگر همین فروشگاه موسسه‌ای را درست کند که بعضی اجناسش را رایگان به نیازمندان ببخشد، مسوول این کار دیگر بازاریاب نخواهد بود بلکه مدیر روابط عمومی است، چون اصل بر رابطه مبتنی بر«سود و فایده» نخواهد بود، بلکه اصل بر ایجاد رابطه‌ای مبتنی بر ارزش‌هایی (نوع دوستی، مهربانی، فداکاری) است که خود باعث تقویت رابطه (تجاری) می‌شوند. این ارزش ها در روابط عمومی باعث ایجاد اعتماد و سپس اعتبار می‌شوند و بعد «ممکن است» سود و زیانی نیز اتفاق بیفتد. ولی در بازاریابی لزوما این طور نیست. بازار سنتی خودمان را مثال می زنم: یک بازاری به اعتبار همسایگی و آشنایی و اعتماد فی مابین جنسی را به نسیه می‌داد و اصلا ممکن بود سراغ خریدار هم نرود تا او خودش مراجعه کند. همین اعتماد او باعث افزایش شهرت او در محله می‌شد و او را معتبر می‌ساخت. او خیلی به عرف‌های اجتماعی تن می‌داد و آن را مایه اعتبار خود می‌دانست و بی‌اعتباری اش باعث قطع روابط اجتماعی دیگران با او می‌شد. رابطه برای او و دیگران اصل بود و قطع رابطه باعث ورشکستگی‌اش می شد، زیرا اساس کار او بر روابط عمومی بود (توجه شما را به فیلم قبر دونفره رضا عطاران یا سریال یه تیکه زمین با بازی داریوش ارجمند جلب می کنم). اما در دنیای بازاریابی، همیشه دودوتا وجود دارد، در آنـجا اگر یک سنت کمتر داشته باشی، باید جنس را به زمین بگذاری. اساس بر رابطه نیست، بلکه بر سود و فایده است، امروز (در غرب) بسیار کوشش می شود با وام گرفتن اصول روابط عمومی خود را هرچه بیشتر به مشتری نزدیک کنند. در مقابل ما هر روز به سمت بازاریابی می رویم و اصل را بر «سود و منفعت» می گذاریم و رابطه برای ما فقط وسیله‌ای برای تامین این خواسته شده است. نوع‌دوستی و اعتماد و حفظ ارتباط بر این اساس در جامعه ما در حال رخت بر بستن است و اعتباری که باید از عمل به عرف برآید، جای خود را به اعتبار ناشی از میزان سرمایه می دهد. در چنین بازاری اختلاس، کلاهبرداری، دورزدن و پارتی‌بازی «زرنگی» تعبیر می شوند و جامعه در حال تبدیل شدن به بازاری است که چون نظارت و مدیریت در آن بسیار ضعیف است، روز به روز فساد در آن افزایش می یابد. دقیقا همین تغییر رویکرد (از روابط عمومی به بازاریابی) است که باعث شده حتی واحدهای خدماتی و سازمان ‌های دولتی نیز که اساسا با بازار و بازاریابی ارتباطی ندارند، به این سمت و سو رو آورند. خلاصه این‌که یک کارگزار خوب روابط عمومی قطعا می تواند بازاریاب خوبی شود، ولی یک بازاریاب خوب لزوما نمی تواند کارگزار مناسبی برای روابط عمومی باشد.

امروزه ما با مفهومی به نام «بازارچینی» روبرو هستیم. تعریف شما از بازارچینی چیست ؟ و فکر می کنید بازارچینی چه تاثیری می تواند بر روابط عمومی یا بازاریابی داشته باشد؟

بازارچینی یا «بازارپردازی» یا «مدیریت مــحل فروش»، هــمان روش عرضه و چینش کالا در فضاست و شامل راهکارهای عملی بازاریابی در توزیع و ارایه کالا، برای جـلب توجه اشخاصِ حـاضر در فـضای تجاری است، خواه واقعی باشد، خواه مجازی (در اینترنت)، خواه فضای داخلی یک فروشگاه باشد، خواه ویترین آن و خواه صفحه اول روزنامه! بازارچینی به منــزله ی «هــنر یا مجــموعه روش هایی برای فروش بـهتر یک کالا به واسطه ی فرم ارایه‌ی آن » است. بازارچینی با شیوه‌ای از تجارت مـوسوم به «خدمات آزاد» پا به عـرصه وجود گــذاشت؛ جایی که مــرکز فروش بیــشتر از یک فــروشنده برای فروش اجنـاسش ندارد. بـنابراین بازارچینی اصول خود را از شیوه ی «خـرید محـصول توسط مصرف‌کننده بدون دخالت فروشنده» وام می گیرد.از نـظر نظـریه‌پرداز آمریـکایی کپـنر، یک بازارچینی خوب، بـاید از «۵خ» تبعــیت کــند: کالای خوب، در مــکانی خوب، در کمــیتی خوب، در زمانی خوب با اطلاع رسانی و عرضه ی خوب که آیتم آخر، مستقیماً از طریق تکنیک‌های ارتـباطی صورت می‌گـیرد.

به نظر شما رسانه ها و ابزارهای گوناگون ارتباطی در محیط های تجاری چه نقشی باید ایفا کنند؟

ما در چرخه ارتباطات، چند مرحله بیش نداریم: ۱- شناسایی ویژگی‌های عرضه کننده (کالاها، خدمات و ارزش‌هایی که برای آن‌ها تعریف کرده است) ۲- شناسایی ویژگی‌های مخاطب (نیازها، امکانات و شرایطی که در آن به سر می‌برد و ارزش‌هایی که در رابطه با کالاها و خدمات در رابطه با شرایط خود جست و جو می‌کند) ۳- انتقال هر یک از این یافته ها به طرف مقابل ۴- ایجاد شرایطی برای تعامل و ارتباط بین دو طرف برای نزدیکی بین این ارزش‌ها ۵- تحلیل ارتباط بین دو طرف ۶- اتخاذ ترفندهایی ارتباطی برای تقویت تعامل و کاهش تفاوت و اختلاف. بدیهی است که رسانه‌ها در هر یک از این مراحل (به تناسب هر مرحله و متناسب با کارکردهای خود) به عنوان ابزار روابط عمومی یا بازاریابی نقش بسزایی دارند.

در بررسی عناوین گوناگون سازمانی ما گاهی با عنوانی مثل «مدیر امور عمومی» یا «مدیر روابط عمومی» مواجه می‌شویم. به نظر شما این دو جایگاه سازمانی یکی هستند یا تفاوت‌هایی هم با هم دارند؟ اگر تفاوت دارند، این تفاوت ها چیست؟

مدیر امور عمومی یک پله بالاتر از مدیر روابط عمومی قرار دارد و وظیفه دارد بر نحوه اجرای سیاست‌های سازمان یا بنگاه در تمام امور سازمان مدیریت کند. فرض کنید که یک برند، یک کمپین زیست محیطی را راه بیندازد. مدیر عمومی وظیفه دارد بر کارهای دیگری نیز نظیر تعویض کیسه های پلاستیکی فروشگاه با کیسه های قابل بازیافت، گل‌کاری و درخت‌کاری محوطه، تغییر دکوراسیون فروشگاه ‌ها، کاهش مصرف برق و ... نیز دخالت کند.

به نظر شما اساسی ترین معضل روابط عمومی کشور رو در چه چیز می دانید و چه راهکاری را برای رفع این معضل پیشنهاد می‌کنید؟

بنده پیشتر در این مورد مطلبی نوشته ام که توجه شما را به آن جلب می کنماین روزها روابط عمومی حال نزاری دارد. در روزگاری که واژه‌ی «روابط» با معنای ضوابط‌‌کُشی عجین شده و آن را نکوهیده می‌دارند و در دوره و زمانه ای که «عموم» برای بسیاری شهروندان و مدیران مقدمه، بستر و ابزاری صرف برای ارتزاق و کسب منافع شخصی است، شاید بتوان وجود دفتر، واحد یا اداره‌ای به نام «روابط عمومی» را در سازمان اداری یا خصوصی جامعه یک معجزه یا در خوش‌بینانه‌ترین حالت، یک شوخی بزرگ نامید. دنیا به تخصص‌گرایی مایل شده و یکی از پیچیده‌ترین و دشوارترین تخصص‌ها به دلیل دشواری‌های راه، کج اندیشی‌های کارفرمایان و کم‌کاری‌های برخی متولیان این حرفه، امروز به نوعی خمودی و سرگشتگی دچار شده، تا جایی که حتی در نزد کارفرمایان به بازتعریفی نیاز پیدا کرده است. اما روابط عمومی به راستی چیست و متخصص آن کیست؟ آیا جز این است که کارشناسی زبده در ارتباطات درون و برون سازمانی است؟ ادبیات و روزنامه‌نگاری، تجزیه و تحلیل ترافیک وب، داده کاوی و داده‌پردازی، مجری‌گری و مدیریت جلسات و همایش‌ها، مخاطب شناسی، ایجاد و مدیریت وبلاگ، وب سایت و شبکه‌های اجتماعی و ارتباطات در محیط مجازی، اقناع و تبلیغ، برندسازی و بازاریابی، همدردی با مخاطب و مشتری، نظرسنجی، آسیب شناسی، ارتباط با رسانه‌ها، ارتباطات بحران و بسیاری مهارت‌های دیگر می‌داند؟ قابلیت‌هایی که هریک به تنهایی در بازار هوادار و خواهان و سرمایه‌گذار دارند؟ و بسیاری تنها با مهارت در یکی از این زمینه‌ها کاری کرده‌اند کارستان؟ پس چگونه‌ است که روابط عمومی شغلی تشریفاتی و باری به هر جهت گشته؟به گمان اینجانب راه حل را نخست باید در خود روابط عمومی جست. در شیوه خودتعریفی گردانندگان این رشته، در مهارت‌ها، در سوابق، در ساختارها و به ویژه در آموزش‌ها و برای آن درمانی جست، والا به زودی به علوم و مهارت‌های باستانی خواهد پیوست و در زیر نام‌ها و عناوین دیگری که از همان روابط عمومی زاده شده‌اند، مدفون می‌شود و در آن زمان، دیگر تنها چیزی که به دانش‌آموخته روابط عمومی سپرده نخواهد شد، روابط عمومی است./۲ دی ماه ۱۳۹۴ »

شنیدیم که کتابی از جناب عالی در دست انتشار است.اگر امکان دارد یک معرفی مختصر از این کتاب و سرفصل موضوع های آن داشته باشید.

کتاب اینجانب «ترفندهای ارتباطی در محیط تجاری» عنوان دارد و همان طور که از نامش پیداست به نقش ارتباطات در این محیط می‌پردازد. هدف از تهیه این کتاب، روشن کردن نقش مثبت ارتباطات در تجارت و تاکید بر این نکته است که این حرفه تنها مختص به کار در سازمان‌های دولتی یا دفاتر نشریات نمی‌شود و می‌تواند پاسخگوی نیازهای روز جامعه در عرضه و تقاضا و تبادل اجناس و خدمات در کلیه سطوح باشد. این مجموعه، حاصل پژوهش‌های اینجانب در طول ۶ سال در فرانسه بوده و عمدتا بر برند Fnac، عرضه کننده محصولات فرهنگی در فرانسه متمرکز است، برندی با ۴ میلیارد درآمد سالانه با حدود ۱۸۰ فروشگاه در حد و اندازه های «شهروند» و تقریبا همه تکنیک‌های ارتباطی ارایه شده در این فروشگاه ها. با این حال مباحث بسیاری نیز عمومی بوده در سایر حوزه های ارتباطی قابل اعمال و اجرا هستند...

انـجمن روابط عمومی آمریکا، روابط عمومی را یک فرایند ارتباطی استراتژیک می‌داند که در پی ایجاد "روابط سودمند متقابل" بین سازمان و مخاطبان است. یعنی ارتباط مبتنی بر سود و فایده. اما در مثالتان رابطه سود و فایده را وظیفه روابط عمومی ندانستید بلکه مبتنی بر ارزش دانستید. نظرتان درباره این تعریف چیست؟

عرض بنده در مورد «تفاوت در اصالت» بود. بنده معتقدم (این یک نظر شخصی است) که در روابط عمومی اصالت بر ایجاد رابطه است. به عبارت دیگر فایده ای که از ارتباط مد نظر است، برقراری ارتباط است و سود، بهره یا فایده (مادی یا معنوی)، در پی آن می‌آید. ولی در بازاریابی اصل بر فایده (عموما مادی) است و ارتباط تنها وسیله و ابزاری برای رسیدن به فایده.

به عنوان یک فرد عادی بارها برخورد کردم با افرادی که با تحصیلات در زمینه روابط عمومی و مشغول به کار درین حوزه در حد یک بچه دبستانی ارتباط رو یاد نداشتند و همین خود سدی شده برای برقراری ارتباط با اون سازمان یا ارگان . آیا فکر نمی‌کنید که علاوه بر توجه به داشتن اموزش آکادمی باید در انتخاب شخص در جایگاه روابط عمومی گزینشی عملی وجود داشته باشه؟

این سوال بسیار مهمی است. اجازه دهید پاسخش را با یک مثال بدهمدر بحث سلامت، یک سطح داریم که در آن از سلامت عمومی صحبت می شود. یعنی یک نفر از بهداشت، جلوگیری از بیماری‌های واگیردار، ورزش، تغذیه و امثالهم صحبت می کند.سطح بالاتر این است که یک پزشک عمومی به عنوان مشاور می‌نشیند و به سوالات پرسش کنندگان در یک برنامه تلویزیونی پاسخ می‌گوید. این پرسش ها اصولا درباره بیماری‌هاست. او چند گزینه را مطرح می کند و می‌گوید ممکن است بیماری این باشد یا آن. و سطح بالاتر این است که بیمار برای یافتن پاسخ نهایی به یک متخصص مراجعه می کند. آن متخصص در برخورد اول شاید به قدر پزشک عمومی بداند و از پاسخ مطمئن نباشد. پس فرد را به آزمایشگاه یا برای عکس‌برداری می فرستد. دلیلش این است که هر ارگانیسم و بدنی با دیگری فرق دارد و باید تست های مختلفی گرفته شود و رابطه‌ی بین اعضا بررسی شود. روابط عمومی هم همین است. ما در دانشگاه به اندازه سطح اول و دوم می آموزیم. اما برای رسیدن به سطح سوم، باید تجربه کنیم؛ چون هر سازمانی یک ارگانیسم و ساختار مختص به خود دارد. باید در آن تجربه کرد. اعضا و جوارحش را شناخت ، آن را آزمود و راه های بهروزی مختص به خود آن را پیدا کرد. برای همین است که شما اگر در روابط عمومی مثلا اگر چند سال سابقه کار داشته باشید، برای پذیرش در بسیاری از دانشگاه های اروپایی آن سنوات را معادل با سال‌های دانشگاهی حساب می کنند و می گویند مثلا شما لازم نیست لیسانس بخوانی از فوق لیسانس شروع کن!

یعنی برای هر سازمانی نسخه از پیش آماده ای وجود ندارد که مطابق آن آزمون عملی بگیرند.

مناسب ترین شیوه پرسشگری یا جمع‌آوری اطلاعات یا نظر سنجی در محیط تجاری ؟مزایای و معایب هر کدام از ترفندهای ارتباطی؟چگونه به ارتباط سرعتی موثر ببخشیم؟ قواعد حاکم در محیط تجاری رقابتی در ایران ؟ترفندهای ارتباطی بین محیط‌های تجاری متاثر از عملکرد رقبا است چگونه از آنها پیشی بگیریم؟جمله مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد چقدر در محیط تجاری مصداق دارد ؟اگر دارد چگونه ذینفعان را شنوده ای فعال کنیم؟

در واقع پاسخ همان پرسش قبلی است. تمام این موارد را که فرمودند، بستگی دارند. بستگی به شرایط سازمان (یا نهاد)، شرایط کارگزاری روابط عمومی و شرایط مخاطب. اینجا ما سه متغیر داریم و طبیعی است که در جاهای مختلف این متغیرها تغییر می‌کنند و باید متناسب با آن رویکرد مناسب را اختیار کرد.

به نظر دکتر نـجفی افرادی که در ایران در محیط‌های تجاری مشغول به فعالیت هستند، به چه میزان با ارتباطات و ترفندهای آن آشنا هستند؟و دلیل این سطح آشنایی در چیست؟

به نظر بنده ما دو سطح آشنایی داریم: یکی آشنایی بر مبنای علوم وارداتی و تکنیک های روز بازاریابی که کارگزاران از این طریق اصولا چندان قابلیت تطبیق دانسته‌ها به کارکردها را ندارند. زیرا در آن محیط‌هایی که این دانسته‌ها می آیند زندگی نکرده اند، پس طبیعی است که جوهره آن را درنیابند و نتوانند به کار ببندند. سطح دیگر تجربی است و اصولا بیشتر اشخاص موفق از طریق همین تجربه به نتایج درخشانی می‌رسند، حتی اگر معادل‌های آکادمیک آن را بلد نباشند.

چرا در پوست اندازی روابط عمومی سنتی به روابط عمومی نوین به روابط عمومی به عنوان یک سیستم بازاریاب کمتر توجه می‌شود.و سوال دوم آیا باید با توجه به این موضوع یک حیطه جدید برای روابط عمومی منظور شود؟

این بیشتر به دلیل رویکرد سنتی مدیران سازمان‌هاست و متاسفانه راه‌حل آن در روابط عمومی نیست. مشکل اتفاقا این است که به روابط عمومی ها به عنوان یک بازاریاب نگریسته می‌شود، منتها بازاریابی که اصولا باید به دنبال تامین مطامع مدیر باشد و بس. برای مدیران سنتی سازمان‌های ما هیچ گاه بازی برد - برد (آنطور که مد نظر روابط عمومی است) صورت واقعی ندارد!!!

تفاوت ارتباطات و روابط عمومی را امکانش هست بفرمایید؟

ارتباطات یک مفهوم بسیار عمومی تر از روابط عمومی است. شما می توانید واژه ارتباطات را به بسیاری کلمات دیگر بچسبانید و مفهوم جدیدی خلق کنید.

تفاوت مسئولیت اجتماعی در رع تجاری چیست؟ارزش‌ها چگونه انتخاب میشوند؟و اندازه این مسئولیت تا کجا باید باشد؟

در روابط عمومی تجاری ابتدا اعتبار ایجاد می‌شود تا مخاطب اعتماد کند، در روابط عمومی غیرتجاری اول اعتماد ایجاد می‌شود تا بعد اعتبار به وجود آید. ارزش‌ها نیز در هر مورد مطابق این روند به مخاطب منتقل می شوند.

در پایان این گفت و گو چنانچه پیام یا سخن خاصی دارید لطفا مطرح کنید.

مهمترین مطلبی که به خاطرم می رسد این‌که: ما در بحث ارتباطات نیاز به یک بستر حرفه ای داریم. بستری که فعالان و کارگزاران بتوانند بر اساس زبانی مشترک با مدیریت (سازمان، برند، بنگاه، نهاد ...) از یک سو و مخاطب (مشتری، خدمات گیرنده، خریدار، ...) از سوی دیگر و تعامل با آن‌ها به نتایجی درخور برسند. به نظر می رسد بسیاری از کارفرمایان (مدیران سازمان ها و نهادها) با این زبان بیگانه‌اند و ترجیح می دهند اصول علمی کار ارتباطات را فدای سلایق شخصی خود نمایند که این برای کارگزاران ارتباطات سم است. چنانچه دوستان با چنین مواردی برخورد کردند، چندان به اصلاح امور دل نبندند و کیفیت کار خود را فدای بی‌تدبیری های مدیران نسازند. وقت محدود است و عمر کوتاه . اگر بخواهیم در انتظار رفع عقب‌ماندگی‌های مدیریت بمانیم، خود عقب خواهیم ماند و از دور خارج خواهیم شد. پاسخ «نه» گاهی به قدر هزاران «بلی» مفید است. دنیا بزرگ و فرصت ها بسیارند. فقط باید اعتماد به نفس داشت و از نه گفتن نهراسید.

۱۶ فروردین‌ماه ۱۳۹۵

دریافت فایل pdf

سواد رسانه ای (۸): انواع مهارت‌های روزنامه‌نگاری در شبکه تلویزیونی بین‌المللی TV5 MONDE

اطلاع رسانی و ارتباطات /حمیدرضا نـجفی

۱- فلوران کربسگ (Florent Crebessegues)، دستیار سردبیر

«رضایت در کار ما این است که هر روز چند برنامه موفق داشته باشیم

او مدیر و رهبر تیم روزنامه‌نگاران بخش سردبیری است و زیر نظر سردبیر فعالیت می‌کند. فلوران اخبار منطبق با خط‌مشی سردبیری رسانه را انتخاب می‌کند، زوایا و جنبه‌هایی را که موضوعات باید در آن‌ها مطرح شوند تعریف، محتوای اخبار را کنترل و سلسله مراتب آن‌ها (اولویت بندی اخبار) را تعیین می‌کند.

فلوران مدرسه را در سن ۱۶ سالگی (قبل از دیپلم) ترک کرد و در رادیو Parisienne در اخبار فرهنگی به کار مشغول شد. او زیر نظر مجربین زیادی آموزش دیده است. فلوران قبل از دستیار سردبیر، دی‌جی، مجری رادیو و گزارشگر، مخبر و دبیر تحریریه نیز بوده است.

۲- فلورانس مونتانیه (Florence Montanier)، دببر تحریریه

«دبیر تحریریه، در ارتباط بودن با بخش فنی و بخش تحریریه و ایجاد ارتباط (بین این دو) برای تهیه اخبار تلویزیونی است

فلورانس از کلاس چهارم ابتدایی دوست داشت یک روزنامه‌نگار شود! او اکنون روزنامه‌نگاری است که با اجازه دبیرتحریریه پیاده‌سازی و هماهنگی کار روزنامه‌نگاران و تکنسین‌ها را قبل و در حین پخش خبر بر عهده دارد: او برای بعدازظهر دو نوبت خبر تلویزیونی، برای شب سه نوبت و برای صبح نیز دو نوبت دارد.

فلورانس در رشته «مدیریت علوم سیاسی» کارشناسی ارشد دارد، در رشته «حقوق عمومی» لیسانس و در «علوم سیاسی» لیسانس. او از انستیتو دانشگاهی تکنولوژی بوردو فارغ‌التحصیل شده است.

۳- رمی ونسان (Rémy Vincent)، روزنامه‌نگار بخش تحریریه

«برای این که روزنامه‌نگار خوبی باشیم، باید اخبار را از تمام رسانه‌ها (رادیو، نشریات کاغذی، اخبار تلویزیونی، اینترنت) به دست آوریم

او حتی اگر برای تهیه گزارش دفترش را ترک کند، به بخش تحریریه تعلق دارد و سوژه‌ها را برای اخبار تلویزیونی شبکه می‌نویسد. به چنین شخصی «روزنامه‌نگار نشسته» (ساکن، در محل) گفته می‌شود که در مقابل «گزارشگر» (متحرک، در گردش) قرار دارد. برای او اخبار یک نیاز است، یک ویروس.

رمی فارغ‌التحصیل مدرسه روزنامه‌نگاری است.

۴- روناتو گالیانو (Renato Galliano)، روزنامه‌نگار بخش مبادلات ویدیوهای خبری (Exchanges Video News)

«ما به تصاویر وابسته‌ایم، اگر تصاویر باارزش نباشند، اخبار نیز ارزشمند نخواهند بود؛ حتی اگر جالب باشند

او تصاویر خبری را از بورس بین‌المللی تبادلات موضوعات خبری رادیو اتحادیه اروپا (UER) انتخاب می‌کند. او در قلب اخبار زندگی می‌کند و هر روز خارج از محیط کار به طور متوسط ۴ ساعت به رادیو گوش می‌دهد. روناتو در TV5 MONDE تصاویری را که از سه صفحه نمایش می‌گذرند، نگاه می‌کند.

اعضای رادیو اتحادیه اروپا تأمین کنندگان تصاویر برای مبادلات رادیویی و تلویزیونی یوروویژن (EVN) و همزمان، بهره‌وران از این بانک مشترک تصاویر برای شبکه‌های خود هستند. بنابراین تمام شبکه‌های عضو به همان تصاویر (که تقریباً از تمام دنیا می‌آیند) هر روز در تمام ساعات روز و شب دسترسی دارند. روناتو به تصاویر آژانس‌های دیگری نیز دسترسی دارد و آن‌ها را تجزیه و تحلیل می‌کند. این کار کمک می‌کند که روزنامه‌نگاران منابع تصویری‌شان را تکمیل کنند.

روناتو دو دوره آموزشی را پشت سر گذاشته: زبان انگلیسی در دانشگاه و روزنامه‌نگاری در مدرسه روزنامه‌نگاری

۵- مارتین برونو (Martine Bruneau)، اینفوگرافیست‌ (طراح گرافیک اطلاع‌رسان)

«اینفوگرافی این اجازه را می‌دهد که اخباری که حتی تصاویری در موردشان نداریم، بتوانیم پخش کنیم …

مارتین تصاویر را در تلویزیون یا روی وب‌سایت شبکه پویانمایی می کند. او اخبار تلویزیونی را پوشش می‌دهد و مجموعه‌ای از تصاویر مصنوعی (نمودار، نقشه، …) را تولید می‌کند و برای نمایش داده‌های انتزاعی از آن‌ها بهره می‌برد. او پاسخگوی درخواست‌های مدیر اخبار است. مارتین در این شبکه نه تنها برای اخبار، بلکه برای تمام برنامه‌های دیگر نیز کار می‌کند.

او ۲۵ سال پیش به عنوان دستیار مدیریت کارش را آغاز کرد و همه‌ی مشاغل از جمله گرافیست و مدیریت سیستم و غیره را آزموده است. مارتین اکنون رئیس بخش گرافیک اطلاع‌رسان است و دو طراح دیگر را مدیریت می‌کند.

۶- دومینیک لارش (Dominique Laresche)، مجری

«آنچه خوشایندم است، در ارتباط مستقیم بودن با بیننده‌ها با تسلط عالی بر اخبار است

دومینیک مجموعه اطلاعاتی که باید ارایه دهد را فراهم می‌کند. او خودش متن‌ اجراها را می‌نویسد. دومینیک زیر نظر سردبیر بخش کار می‌کند. ارایه‌ی خوب همان‌قدر که در تصاویر مهم است، در اجرا نیز اهمیت دارد. او باید توجه داشته باشد که آرام صحبت کند، چون مخاطبین TV5 MONDE همه فرانسه‌زبان‌ (از سراسر دنیا) هستند. او هرچند بر روی صحنه (استودیوی پخش) تنهاست، اما از طریق یک گوشی (که در گوش راستش کار گذاشته شده) در ارتباط و همکاری ویژه با مدیر برنامه است. پخش نیازمند حداکثر تمرکز است، حتی اگر فیلمبردار در مقابل او غش کند!

دومینیک قبل از این که روزنامه‌نگار ورزشی (کارشناسی ورزش آفریقا) شود، ادبیات خوانده است.

۷- میلن ایلپونس (Mylène Ilponse)، همکار متخصص (اسکرولر)

«کار با پرامپتر (دستگاه نمایش متن)، تعقیب اخبار از نزدیک‌ترین جای ممکن است

میلن متون نوشته شده توسط مجری را بازخوانی می‌کند، خطاهای احتمالی را تصحیح می‌کند و پرامپتر را اداره می‌کند. او باید بتواند پرامپتر (متن خوان) را با همه تغییراتی که در دقیقه آخر صورت می‌گیرند، سازگار نماید. در حین اخبار تلویزیونی، او در تعامل با مجری است. میلن همچنین مسوول برخط‌گذاری اخبار تلویزیونی بر روی وب‌سایت شبکه بعد از پخش آن است.

او کارشناسی تاریخ هنر، گرایش سمعی بصری دارد.

۸- مارسل زمور (Marcel Zemour)، کارگردان

«کار من به تصویر درآوردن کار دیگران است. من اخبار داغ را دوست دارم، اخباری که باید به سرعت و بداهه اعلام شوند، اینجاست که می‌بینیم آیا بازخوردی خواهیم داشت یا خیر».

مارسل رئیس واقعی ارکستر اخبار تلویزیونی است. او مستقیماً فعالیت‌های کارکنان و عملیات‌های مختلف پخش اخبار را هماهنگ می‌کند.

مارسل قبل از اینکه کارگردان شبکه باشد، مشاور کارگردان و بعد، کارگردان بخش گزارش‌ها بوده است.

۹- یانیک سابارو (Yannick Sabarots)، مدیر تولید اخبار

«من عاشق ارتباط مستقیم با مخاطبان خارجی هستم از واشنگتن گرفته تا نایروبی

یانیک به عنوان پلی بین بخش فنی و تحریریه، برای تأمین امکانات (فنی و انسانی) لازم برای این کار است. او محل اسکان، امکانات حمل و نقل و تجهیزات مورد نیاز را سفارش می‌دهد.

یانیک فوق دیپلم صوتی تصویری (دیداری ـ شنیداری) با گرایش تجهیزات سمعی و بصری را دارد.

۱۰- کاتل دنیس (Katell Denis)، بایگان (کتاب‌دار، آرشیویست)

«تصاویر نمادی از پروپاگاندا (تبلیغات سیاسی) هستند. نقش ما مبارزه با کلیشه‌هاست. اگر از ما تصاویری در مورد آفریقا بخواهند، مجبور نیستیم تصویری از یک زن با یک سطل آب بر سرش بدهیم، بلکه می‌توانیم تصویری از فردی در پشت رایانه‌اش را هم بدهیم

کاتل فریم به فریم، همه‌ی تصاویر خام و نشریات تولید شده را برای به وجود آوردن یک ردپا بایگانی می‌کند. این مسیرها و ردپاها باید از طریق توضیحات مرتبط با جغرافیای سیاسی کتل، تا ۳۰ سال بعد قابل فهم و بازخوانی باشند. او هر روز حدود ۴۰ موضوع سه دقیقه‌ای را بایگانی و طبقه‌بندی می‌کند. کاتل مثل یک بقال است! او به درخواست روزنامه‌نگارانی که به موادی برای ساخت موضوعاتشان نیاز دارند، تحقیقات می‌کند.

کاتل لیسانس ادبیات مدرن و دیپلم کتابداری را از مدرسه هنرها و مشاغل دارد.

۱۱- اودری دمق (Audrey Demart)، تدوینگر

«چیزی که در کار برای اخبار تلویزیونی برایم خوشایند است، کارکردن اورژانسی است، مونتاژ موضوعات برای انتشار فوری

اودری اجزای بدست آمده در کار را پشت سر هم و به ترتیب می‌چیند و در صورت لزوم، جلوه‌های ویژه، تروکاژ و تصاویری در آن قرار می‌دهد. بنابراین گزینش‌ها را او انـجام می‌دهد و عموما در همکاری با روزنامه‌نگاری که سوژه‌ای را دنبال کرده، همکاری می‌کند. برای یک سوژه خبری یک یا دو دقیقه‌ای، او معمولاً ۵ تا ۱۰ دقیقه تصاویر خام دارد. اودری فوق دیپلم سمعی بصری دارد.

۱۲- سلیمان زقیدور (Slimane Zeghidour)، سردبیر

«شغل من جهت دادن به اخبار است

سلیمان، گزارشگری مجرب با ۲۵ سال سابقه است. او اخبار را در چارچوب‌های فرهنگی، سیاسی و تاریخی‌شان قرار می‌دهد و نقطه‌نظرهای سردبیری را در مورد یک سوژه خبری به تصویر می‌کشد.

سلیمان در رشته ادبیات درس خوانده و از سن ۱۷ سالگی روزنامه‌نگار است.

۱۳- آندره کرتناند (André Crettenand)، مدیر خبری

«مدیریت در اخبار بین المللی»

مدیر خبری مجموعه برنامه‌های خبری و نشر اخبار و اطلاعات روی اینترنت را مدیریت می‌کند. او همچنین استراتژی عمومی اخبار را تعریف و پاسخ‌گوی استانداردهای کیفی و بی‌طرفی برنامه‌هاست. کار او این است که این شبکه مرجعی برای فرانسه‌زبان‌ها در سراسر دنیا و بستری دایمی برای تبادل افکار و نظرات باشد.

آندره تحصیلاتش را در ادبیات (حوزه دراماتیک و جامعه‌شناسی) در سوییس، زادگاهش گذرانده است. او در ژنو و بعد در لهستان مدرس بوده و بعد به عنوان یک روزنامه‌نگار سیاسی برای نشریات کاغذی کار کرده است؛ سپس به عنوان مدیر خبری در رادیو و تلویزیون فرانسه TSR مشغول بوده؛ یعنی پیش از این‌که در سال ۲۰۰۸ به TV5MONDE بیاید.

۱۴- سیلوی بقبان (Sylvie Braibant)، سردبیر وب

«آنچه من در رابطه با وب دوست دارم، این است که می‌توانیم نوشته‌های متنی را با نوشته‌های روی تصاویر درهم‌آمیزیم

سیلوی، مسوول سردبیری وب شبکه، موضوعات را بخش بخش و فصل‌بندی می‌کند تا کوتاه‌تر شوند. این شغلی است که متن، متن روی تصاویر و تکنیک را (برای مدیریت سایت) درهم می‌آمیزد. او با سه روزنامه‌نگار که برای وب سایت شبکه خبر تولید می‌کنند، کار می‌کند. هر روزنامه‌نگار به طور متوسط سه سوژه در روز می‌نویسد. وب سایت از ساعت ۸ تا ۱۹ به روز است. برای آخر هفته هم همیشه یک روزنامه‌نگار در دفتر حضور دارد.

سیلوی سه دوره آموزشی را پشت سر گذاشته است: یک فوق لیسانس در تاریخ اجتماعی روسیه، یک لیسانس در حقوق عمومی و یک مدرک هم از مدرسه روزنامه‌نگاری.

۱۵- سیلون لکور (Sylvain Lecœur)، مسوول صدا

«در یک اخبار تلویزیونی، پیام قاعدتاً از طریق صدا منتقل می‌شود؛ تصاویر از هیجانات می‌گویند. اگر ما تصاویر را از اخبا تلویزیونی برداریم، رادیو خواهد شد، اما اگر صدا را از روی آن برداریم، دشوار خواهد بود که بفهمیم اخبار از چه حرف می‌زند! امتحان کنید

سیلون تکنسین مسوول کیفیت صدا، صداها را ضبط و میکس می‌کند. او تنها کار می‌کند، چون از نظر او صدا «کاری است که هیچ‌کس نمی‌فهمد چه کار با آن می‌شود کرد!». او همچنین مسوول گوشی (مجری) و باتری‌های آن است!

او از سن ۱۳ سالگی عاشق رادیو بود و در این زمینه آموزش‌های زیادی را گذرانده است.

۱۶- استفان دق (Stéphane Dard)، مسوول تروکاژ

استفان مسوول تروکاژ است. او مشاور کارگردان است و در اتاق کنترل، در طول اخبار تلویزیونی روی جایگاهش نشسته است. او مسوول تولید انیمیشن‌های تصویری (مثل اسم اشخاصی که روی آنتن می‌روند) است.

استفان دیپلم حرفه‌ای سمعی بصری دارد. او در ارتش در بخش عکاسی ارتش بود که دنیای تصویر را کشف کرد.

۱۷- فردریک لگیلیه (Frédéric Laguillier)، فیلمبردار

«این کار اجازه می‌دهد که در مصاحبه‌ها و مناظراتی که بسیار پرمحتوا است، شرکت داشته باشیم. شرکت در تعاملات خارج از دوربین نیز بسیار سرگرم‌کننده است

او را تصویربردار نیز می‌نامند. «او صحنه را کادربندی می‌کند و تصویر را با کمک ۷ دوربین متصل به هم به تصویر می‌کشد و نور را با مسوول نورپردازی تنظیم می‌کنم

فردریک، از ۷ سالگی عاشق عکاسی بوده و دیپلم حرفه‌ای عکاسی و دیپلم حرفه‌ای سمعی بصری دارد.

۱۸- پاسکال آندره (Pascal André)، مدیر تصویربرداری

«حفظ فاصله با اخبار و بازنگری به تصاویر از ضروریات است. برای من اندیشیدن به آنچه از آن فیلم می‌گیریم، روش فیلمبرداری و دلیل فیلمبرداری حیاتی است

پاسکال تکنیسین مسوول در مدیریت تصویربرداری در اتاق کنترل یا در خارج از آن است. او مسوول کیفیت تصاویر تولید شده در شبکه است. پاسکال از زمان دوربین سوپر ۸ پدرش تمام کودکیش را با کار بر روی تصاویر گذرانده است.

او بعد از دیپلم در علوم تجربی، یک دوره آموزشی را در تکنیک‌های سمعی بصری گذرانده و یک دوره آموزشی را هم در تلویزیون پشت سر گذاشته است.

۱۹- ایزابل کوله گرازیالی (Isabelle Collet-Graziani)، گریمور

«سرعت در گریم برای یک اجرا روی آنتن از ضروریات است. در مدرسه گریم سه دقیقه‌ای را یاد نمی‌دهند

ایزابل مجری را قبل از اجرا روی آنتن گریم می‌کند، همین‌طور بعضی از مهمان‌ها را، هرچند این روزها ستاره‌ها علاقه دارند با گریمور شخصی خوشان بیایند. گریم تلویزیونی ویژه است: حتی مردها هم برای این که روی آنتن برق نزنند گریم می شوند.

ایزابل همراه با یک گریمور دیگر مسوول خرید موادی است که به کار می‌برند، خواه از طریق نشریات تخصصی باشد، خواه از فروشگاه‌های بزرگ.

ایزابل دیپلم حرفه‌ای خود را در آرایشگری گرفته و یک سال هم گریم هنری خوانده است.

منبع: وب سایت شبکه TV5MONDE

فیلم (۱): خبر چیست؟ / فیلم (۲): منبع خبر چیست؟ / فیلم (۳): سلسله مراتب خبری چیست؟ /  فیلم (۴): روزنامه‌نگارها چگونه تحقیق می‌کنند؟  /   فیلم (۵): کسب خبر آری، اما چگونه؟  /  فیلم (۶): هزینه تامین خبر  /  فیلم (۷): یک شبکه اجتماعی یک روزنامه نیست

انقلاب دیجیتالی را باید چارچوب‌بندی کرد

اطلاع رسانی و ارتباطات /حمیدرضا نـجفی

دومینیک لکور فیلسوف، تحولات ناشی از دیجیتالی شدن را در رابطه با یادگیری و روابطمان با دیگران تجزیه و تحلیل میکند.

آیا ما اشتیاق خواندن کتابهای کاغذی را با کتابهای دیجیتال از دست میدهیم؟ آیا باید با آمدن تبلتها روش نوشتن در دفتر یادداشت را فراموش کنیم؟ آیا همه روابطمان حتی خصوصیترین آنها تحت تاثیر دنیای مجازی تغییر خواهند کرد؟ و بالاخره اینکه آیا برای پرورش معنوی خود، باید با این جنبش تا مرز خروج از شبکههای اجتماعی به مخالفت برخاست؟

استفان ویال در عنوانگذاری آخرین کتابش با تیتر «موجودیت و صفحه نمایش» تردید نکرد. این عنوان نشاندهنده گرایش او به این است که: «چگونه دنیای مجازی ادراک را تغییر میدهد». ویال به جای قربانیکردن خود به پای اشتیاق جنونآمیز جامعه به تکنولوژی یا نمایش تغییرات بشریای که در آن انسان با استفاده از تکنولوژیهایش میتواند باهوشتر، پایدارتر و خوشبختتر از خودش باشد، بر مطالعه تاریخ تکنولوژی متمرکز میشود. او در «انقلاب دیجیتال» یک رویداد بزرگ فلسفی میبیند.

تغییر ساختار ادراک ما

استیو جابز بنیانگزار معروف اپل که تقریبا دو سال از مرگش میگذرد، می تواند منبع خوبی در این مورد باشد. او میگوید: عصر جدید در توانمندیهای ما در انجام امور هوشمند ـ نه فقط کار دستی بلکه با رایانه ـ متمایز میشود.

به این ترتیب ما در یک جریان «گسترش حوزه ریاضیات» شرکت میکنیم؛ مرحله جدیدی از ماشینیشدن جوامعمان. برای مثال ریاضیات وارد نوشتن یک متن، ارسال یک پیام یا گوش دادن به یک موزیک میشود، همین طور اشتراک یک ویدیو، جستجوهای جغرافیایی، استخدام یک کارمند، تکمیل و ارسال اظهارنامههای مالیاتی و …

همین طور که این لیست (امور متکی بر حوزه ریاضیات) گسترش مییابد، کارشناسان نیز از تعریف و تمجید آن فروگذاری نمیکنند. آنچه مهمتر است اینکه همه ما دعوت شدهایم: نه به اینکه متوجه موجودیت جدید موجودیت مجازی» که وضعیتهای قبلی کم و بیش افلاطونی از واقعیت تا مجاز را دور می زند) بشویم، بلکه متوجه تغییر ساختار ادراک خود گردیم؛ تغییری بسیار بنیادیتر از آنچه در انقلابهای تکنولوژی پیشین اتفاق افتاده است.

نداشتن گوشی تلفن هوشمند غیرقابل تحمل به نظر می‌‌آید

اگر به رشد و توسعه اخیر تلفن فکر کنیم، میبینیم که عدم برخورداری از یک موبایل یا گوشی هوشمند تقریبا غیرقابل تحمل به نظر می‌‌رسد. در ۱۵ سال گذشته، رابطه با دیگران عمیقا در جهت یک تعامل بیشتر، شدیدتر و پیوستهتر تغییر یافته است.

در مواجهه با جایگاه و تاثیرات سریعی که ریشه در دیجیتال دارند، ریشههای دیجیتال باید به تفکر «شکاف دیجیتالی بین نسلی» توجه داشته باشند. ما در مورد فرآیندهای قدرتمند ناشی از دیجیتالی شدن که بسیار از «حالت طبیعی» دور هستند، با هم ابراز همدردی می‌کنیم. اما فراموش میکنیم که ادراک و دریافت انسانهای هوموسپین همیشه برآمده از اطلاعات ناشی از فنآوری، پیوند با اشیا و دستگاههای اختراع شده توسط انسان هوشمند است.

هیچ چیز کاملا طبیعی نیست. این یک کوشش بزرک در آموزش خودمان است که برای ایجاد بهترین تغییرات در «موجودیت خود در جهان» باید انجام دهیم. این فرآیند فنآورانه باید متمدنانه باقی بماند، یعنی مطابق با قانون بینالملل و بازتعریف حقوق مالکیت معنوی برای آثار فکری چارچوببندی شوند.

منبع: وب سایت لکروا

سواد رسانه‌ای (۷): یک شبکه اجتماعی یک روزنامه نیست

اطلاع رسانی و ارتباطات /حمیدرضا نـجفی

سردبیر روزنامه محلی شهر مهمان دانش‌آموزان کلاس است و درباره فرق روزنامه‌ها و نشریات خبری با رسانه‌های اجتماعی صحبت می‌کند. او برای این‌کار تکلیفی را برعهده شاگردان می‌گذارد تا به اتفاق هم به این تفاوت‌ها پی ببرند.

فیلم (۱): خبر چیست؟ / فیلم (۲): منبع خبر چیست؟ / فیلم (۳): سلسله مراتب خبری چیست؟ /  فیلم (۴): روزنامه‌نگارها چگونه تحقیق می‌کنند؟  /   فیلم (۵): کسب خبر آری، اما چگونه؟  /  فیلم (۶): هزینه تامین خبر

اینترنت جایگزینی برای مشاغل از دست رفته به وجود نیاورده است

اطلاع رسانی و ارتباطات /حمیدرضا نـجفی

در یک دوره ۲۵ ساله که اطلاعات و اخبار اینترنتی ـ تولیدشده بر مبنای مدل‌هایی کم و بیش بی‌ثبات ـ تقریباً نیمی از تولیدات خبری را تشکیل داده‌اند، بیش از ۳۰۰ هزار شغل در روزنامه‌ها و مجلات چاپی ایالات متحده از میان رفته‌اند.

دپارتمان کار آمریکا که دوشنبه گذشته این آمار را منتشر کرد، اعلام داشت: «کمتر صنعتی مثل نشریات و انتشارات تا این حد تحت تأثیر عصر دیجیتال قرار گرفته‌اند».

این آمار تکان دهنده‌اند. در فاصله سال‌های ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۶ از بین ۵۹۴ هزار شغل مرتبط با نشریات کاغذی (روزنامه‌ها و مجلات) در ایالات متحده، حدود ۳۱۶ هزار شغل از بین رفتند، یعنی بیش از نصف مشاغل (۵۳ درصد).

ابعاد این واقعه توسط بیشتر نشریات مخفی شده بود. تعداد روزنامه‌ها نیز به ۱۶ درصد کاهش یافته که در ۲۵ سال گذشته بی‌سابقه است.

همزمان، اطلاعات و اخبار اینترنتی ۱۶۹ هزار و سیصد پست در اینترنت به وجود آورده است. با کسر این دو عدد درمی‌یابیم که، ۱۴۸ هزار و سیصد شغل از مشاغل نشریات کاغذی از میان رفته‌اند.

مشاغل ناپدیدشده

تعدادی از مشاغل در رقابت کاغذ و صفحه نمایش ناپدید شده‌اند، از جمله در بخش صفحه‌چینی و چاپ.

گوردون بورل مدیرعامل شرکت بورل و همکاران تأکید می‌کند: «قطعا این تعداد آدم برای نگارش، بازخوانی، صفحه‌چینی و انتشار یک مقاله لازم نیستند. این مقرون به صرفه نیست

ریک ادموندز، کارشناس اقتصاد رسا‌نه‌ها از مؤسسه مستقل پوینتر خاطرنشان می‌کند: «حذف برخی مشاغل برای جداشدن از کارکنان قدیمی‌ و حقوق‌های بالا بوداو اضافه می‌کند: « در اینترنت داشتن تجربه طولانی ارزش محسوب نمی‌شد، محیطی که ارزش‌های اصلی جوانی، حساسیت به فن‌آوری و هزینه بود. البته در بعضی موارد نیز قابلیت‌های متمایز و اشخاص متفاوت مورد درخواست بودند، یعنی کسانی که تنها نشریات کاغذی را می‌شناختند. تجربه همان‌قدر کم خواهان داشت که چاپ؛ و بازخوانی و کپی‌گرفتن دیگر فاقد اهمیتی بود که در نشریات کاغذی داشت

با وجود این، از نظر ریک ادمونز مفهوم اخبار و اطلاع‌رسانی اینترنتی در حال تغییر است. او می‌گوید: «از سال گذشته، دوباره این تفکر به وجود آمده که برخورداری از یک روزنامه‌نگاری خوب واقعاً مهم‌تر از یک روش صرفاً مؤثر برای جذب اشخاص است».

در این بین، وب‌سایت‌های خبری در تلاش برای دسترسی به الگویی در تهیه مطالب و سازوکار اقتصادی خود هستند تا به مدلی پایدار و بادوام برسند.

وقت بازاندیشی

در حالی که در نشریات کاغذی پاکسازی‌ها ادامه دارند (همان‌طور که اخیراً در مورد نیویورک تایمز اتفاق افتاد)، چندین وب‌سایت که تابحال بر این موج سوار بودند نیز از نیروی کار خود کاستند. ریک ادمونز این‌گونه نظر می‌دهد: «من اعتقادی به یک جریان معکوس ندارم، اما بعضی از وب‌سایت‌ها که به شروع کارشان خیلی زود اعتماد کردند، به اهدافشان نرسیدند. بنابراین آن‌ها نیز باید شرایط را بازتحلیل کنند».

ادامه روند کاهش

درآمدهای تبلیغاتی نشریات از سال ۱۹۸۰ تاکنون در پایین‌ترین سطح قرار دارد (بنا بر اعلام انـجمن آمریکایی نشریات امسال نیز کاهش خواهند داشت و بنابر پیش‌بینی مشاوران، از این پس (نشریات) باید اول به دنبال آگهی‌دهندگان اینترنتی بگردند.

در حال حاضر، تبلیغات برخط (اینترنتی) تنها بخشی از درآمدهای تبلیغات کاغذی (۲۱ درصد در سال ۲۰۱۴) را تشکیل می‌دهند.

گوردون بل می‌گوید: این روند انتقال (تبلیغات کاغذی به دیجیتال) مشکل‌آفرین خواهد شد و در یک دوره دو یا سه ساله باعث ناپدید شدن چندین عنوان نشریات کاغذی دیگر می‌گردد. او به ویژه برای روزنامه‌های محلی نگران است که بخش قابل توجهی از تبلیغات را در دست دارند، همین‌طور نشریات تخصصی ملی و بین‌المللی که چشم‌اندازی نگران‌کننده پیش روی خود دارند.

منبع: وب‌سایت روزنامه لدوواق